معنی کلمه vorliegen به فارسی / دیکشنری آلمانی

معنی کلمه vorliegen به فارسی

  • [1] بودن
  • [2] وجود داشتن
  • [3] پیش خود داشتن

  • Es liegt nichts Neues vor.
    هیچ چیز جدیدی وجود ندارد.
  • Mir liegt ein Brief vom Finanzamt vor.
    من اینجا یک نامه از اداره دارایی دارم.

ویدیو های کوتاه برای بهتر کردن Wortschatz