معنی کلمه eine Rolle spielen - به آلمانی

  • [1] نقش داشتن
  • [2] نقشی بازی کردن
  • [3] کاره‌ای بودن

  • Rußland spielt bei Atomgesprächen keine Rolle.
    روسیه در مذاکرات هسته‌ای کارهآی نیست.