Bedeutung von vorbeigehen -

  • [1] از کنار یکدیگر رد شدن
  • [2] به هدف اصابت نکردن
  • [3] به پایان رسیدن
  • [4] به چیزی توجه نکردن
  • [5] خاتمه یافتن
  • [6] سپری شدن

  • an einem Gebäude vorbeigehen
    از کنار یک ساختمان رد شدن
  • Der Schmerz wird bald vorbeigehen.
    این رنج به زودی به پایان خواهد رسید.
  • Er geht achtlos an allen Schönheiten der Natur vorbei.
    او بدون توجه از کنار تمام زیبایی‌های طبیعت می‌گذرد.