Bedeutung von aufreißen -

  • [1] از جا کندن
  • [2] باز کردن
  • [3] پاره کردن

  • Sie war sehr aufgeregt. Sie riss den Brief auf und fing an zu lesen.
    او خیلی هیجان‌زده بود. او در نامه را پاره کرد و شروع کرد به خواندن.